- شب پیمای (اَ نَ پَ رَ)
شب پیما. آنکه در شب راه رود. که شب پیمایی کند، کنایه از شب بیدار. (برهان). شب بیدار و بی خواب. (ناظم الاطباء) (انجمن آرا) :
ما به فریاد آمدیم از نالۀ شبهای خویش
پرسشی میکن ز رنجوران شب پیمای خویش.
کمال خجندی.
، دردمند، یعنی صاحب درد و آزار. (برهان) (ناظم الاطباء) (انجمن آرا) ، عاشق مهجور و بیقرار. (برهان) (ناظم الاطباء) (انجمن آرا)
ما به فریاد آمدیم از نالۀ شبهای خویش
پرسشی میکن ز رنجوران شب پیمای خویش.
کمال خجندی.
، دردمند، یعنی صاحب درد و آزار. (برهان) (ناظم الاطباء) (انجمن آرا) ، عاشق مهجور و بیقرار. (برهان) (ناظم الاطباء) (انجمن آرا)
